معنی Insensible - جستجوی لغت در جدول جو
Insensible
بی احساس، نامحسوس
ادامه...
بی اِحساس، نامَحسوس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
insensible
بی احساس، غیر حسّاس، بی رحم، بی ملاحظه، غیرقابل پاسخ
ادامه...
بی اِحساس، غِیرِ حَسّاس، بی رَحم، بی مُلاحَظِه، غِیرِقابِلِ پاسُخ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
insensible
بی احساس، غیر حسّاس، بی رحم، غیرقابل پاسخ
ادامه...
بی اِحساس، غِیرِ حَسّاس، بی رَحم، غِیرِقابِلِ پاسُخ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Insensibly
به طور بی حسّ، به طور نامحسوس
ادامه...
بِه طُورِ بی حِسّ، بِه طُورِ نامَحسوس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
insensibile
بی احساس، غیر حسّاس، بی رحم، بی ملاحظه، غیرقابل پاسخ
ادامه...
بی اِحساس، غِیرِ حَسّاس، بی رَحم، بی مُلاحَظِه، غِیرِقابِلِ پاسُخ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
unsensibel
بی احساس، غیر حسّاس
ادامه...
بی اِحساس، غِیرِ حَسّاس
دیکشنری آلمانی به فارسی
sensible
حسّاس
ادامه...
حَسّاس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sensible
حسّاسانه، حسّاس
ادامه...
حَسّاسانِه، حَسّاس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی