معنی Hourly - جستجوی لغت در جدول جو
Hourly
به طور ساعتی، ساعتی
ادامه...
بِه طُورِ ساعَتی، ساعَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Sourly
ترش
ادامه...
تُرش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dourly
به طور خسته کننده
ادامه...
بِه طُورِ خَستِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rously
به طور حماسی، روسری
ادامه...
بِه طُورِ حَماسی، رُوسَری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Poorly
به طور ضعیف، بد
ادامه...
بِه طُورِ ضَعیف، بَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Courtly
آبرومندانه، درباری
ادامه...
آبرُومَندانِه، دَرباری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foully
به طور زشت، احمقانه
ادامه...
بِه طُورِ زِشت، اَحمَقانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Loudly
بلند، با صدای بلند
ادامه...
بُلَند، با صِدایِ بُلَند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Doubly
به طور دو برابر، مضاعف
ادامه...
بِه طُورِ دُو بَرابَر، مُضاعَف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Homely
خانگی، خانه دار
ادامه...
خانِگی، خانِه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Burly
قوی هیکل، تنومند
ادامه...
قَوی هِیکَل، تَنومَند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Surly
بدخلق، بدجوری
ادامه...
بَدخُلق، بَدجوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Curly
فرمی، فرفری
ادامه...
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hurry
عجله کردن، عجله کن
ادامه...
عَجَلِه کَردَن، عَجَلِه کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hotly
با حرارت، داغ
ادامه...
با حَرارَت، داغ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hurl
پرتاب کردن
ادامه...
پَرتاب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی