معنی Hardness - جستجوی لغت در جدول جو
Hardness
سختی
ادامه...
سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Hardiness
سختی، سرسختی
ادامه...
سَختی، سَرسَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Harness
مهار کردن، مهار
ادامه...
مَهار کَردَن، مَهار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rareness
ندرت، نادر بودن
ادامه...
نُدرَت، نادِر بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Warmness
گرمایی، گرمی
ادامه...
گَرمایی، گَرمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wariness
احتیاط
ادامه...
اِحتیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tartness
ترشی، ترش بودن
ادامه...
تُرشی، تُرش بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tardiness
دیرکرد، تأخیر
ادامه...
دیرکَرد، تَأخیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Darkness
تاریکی
ادامه...
تاریکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bareness
برهنگی
ادامه...
بِرِهنِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hairiness
پشمالو بودن، پرمویی
ادامه...
پَشمالو بودَن، پُرمویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Haziness
مه آلودگی، گیجی
ادامه...
مِه آلودِگی، گیجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Harshness
شدّت، سختی
ادامه...
شِدَّت، سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Harmless
بی ضرر
ادامه...
بی ضَرَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sadness
غم، غم و اندوه
ادامه...
غَم، غَم و اَندوه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Madness
جنون
ادامه...
جُنون
دیکشنری انگلیسی به فارسی