معنی Hardiness - جستجوی لغت در جدول جو
Hardiness
سختی، سرسختی
ادامه...
سَختی، سَرسَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Tardiness
دیرکرد، تأخیر
ادامه...
دیرکَرد، تَأخیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hardness
سختی
ادامه...
سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wordiness
پرگویی، سخنوری
ادامه...
پُرگویی، سُخَنوَری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gaudiness
زیبایی پر زرق و برق، زرنگی
ادامه...
زیبایی پُر زَرق و بَرق، زِرَنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hairiness
پشمالو بودن، پرمویی
ادامه...
پَشمالو بودَن، پُرمویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hastiness
شتابزدگی، عجله
ادامه...
شِتابزَدِگی، عَجَلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Harshness
شدّت، سختی
ادامه...
شِدَّت، سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Happiness
خوشبختی
ادامه...
خُوشبَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wariness
احتیاط
ادامه...
اِحتیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Haziness
مه آلودگی، گیجی
ادامه...
مِه آلودِگی، گیجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Harness
مهار کردن، مهار
ادامه...
مَهار کَردَن، مَهار
دیکشنری انگلیسی به فارسی