معنی Grave - جستجوی لغت در جدول جو
Grave
جدّی، قبر
ادامه...
جِدّی، قَبر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
grave
جدّی، شدید
ادامه...
جِدّی، شَدید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grave
جدّی
ادامه...
جِدّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Crave
آرزو کردن، هوس کن
ادامه...
آرِزو کَردَن، هَوَس کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
grave
جدّی
ادامه...
جِدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
grave
جدّی
ادامه...
جِدّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Graze
چرا کردن، چرا
ادامه...
چِرا کَردَن، چِرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grate
رنده کردن
ادامه...
رَندِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grade
ارزیابی کردن، درجه
ادامه...
اَرزیابی کَردَن، دَرَجِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grace
رحمت کردن، فیض
ادامه...
رَحمَت کَردَن، فِیض
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brave
شجاع بودن، شجاع
ادامه...
شُجاع بودَن، شُجاع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Graveness
شدّت، قبر
ادامه...
شِدَّت، قَبر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gravely
به طور جدّی، به شدّت
ادامه...
بِه طُورِ جِدّی، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gravelly
سنگی، سنگریزه
ادامه...
سَنگی، سَنگریزِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی