معنی Governor - جستجوی لغت در جدول جو
Governor
استاندار، فرماندار
ادامه...
اُستاندار، فَرماندار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
governar
حکومت کردن، حکومت کنند، حکم دادن
ادامه...
حُکومَت کَردَن، حُکومَت کُنَند، حُکم دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
governo
دولت
ادامه...
دولَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
governo
دولت
ادامه...
دولَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Govern
حکومت کردن، حکومت کن
ادامه...
حُکومَت کَردَن، حُکومَت کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Governorship
استانداری، فرمانداری
ادامه...
اُستانداری، فَرمانداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی