معنی Foxiness - جستجوی لغت در جدول جو
Foxiness
زیرکی، روباهی
ادامه...
زیرَکی، روباهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Pokiness
کندی
ادامه...
کُندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Coziness
راحتی، دنج بودن
ادامه...
راحَتی، دِنج بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fondness
محبّت، علاقه
ادامه...
مَحَبَّت، عَلاقِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fogginess
مه آلودگی، مه گرفتگی
ادامه...
مِه آلودِگی، مِه گِرِفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foaminess
پف دار بودن، کف کردن
ادامه...
پُف دار بودَن، کَف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foulness
پلیدی، ناپاک بودن
ادامه...
پَلیدی، ناپاک بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ooziness
ترشّح، ترشّحات
ادامه...
تَرَشُّح، تَرَشُّحات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dopiness
کرخی بودن، بی حسّی
ادامه...
کِرِخی بودَن، بی حِسّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hominess
خانگی بودن، اخلاص
ادامه...
خانِگی بودَن، اِخلاص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nosiness
فضول گری، سرگیجه
ادامه...
فُضول گَری، سَرگیجِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی