معنی Foaminess - جستجوی لغت در جدول جو
Foaminess
پف دار بودن، کف کردن
ادامه...
پُف دار بودَن، کَف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Roominess
فضای بزرگ، جادار بودن
ادامه...
فَضایِ بُزُرگ، جادار بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Soapiness
صابونی بودن، صابون بودن
ادامه...
صابونی بودَن، صابون بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fogginess
مه آلودگی، مه گرفتگی
ادامه...
مِه آلودِگی، مِه گِرِفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Filminess
کیفیّت فیلم، فیلمی بودن
ادامه...
کِیفِیَّت فیلم، فیلمی بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flakiness
پوسته پوسته بودن، پوسته پوسته شدن
ادامه...
پوستِه پوستِه بودَن، پوستِه پوستِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foxiness
زیرکی، روباهی
ادامه...
زیرَکی، روباهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hominess
خانگی بودن، اخلاص
ادامه...
خانِگی بودَن، اِخلاص
دیکشنری انگلیسی به فارسی