معنی Festival - جستجوی لغت در جدول جو
Festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
festival
جشن، جشنواره
ادامه...
جَشن، جَشنوارِه
دیکشنری هلندی به فارسی
festiwal
جشن، جشن گرفتن
ادامه...
جَشن، جَشن گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
Festively
به طور جشن آمیز، به صورت جشن
ادامه...
بِه طُورِ جَشن آمیز، بِه صورَتِ جَشن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bestial
وحشیانه، حیوانی
ادامه...
وَحشیانِه، حَیوانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bestial
وحشیانه، حیوانی
ادامه...
وَحشیانِه، حَیوانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bestial
وحشیانه، حیوانی
ادامه...
وَحشیانِه، حَیوانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Festive
شاد، جشن
ادامه...
شاد، جَشن
دیکشنری انگلیسی به فارسی