معنی Fertile - جستجوی لغت در جدول جو
Fertile
بارور
ادامه...
باروَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Fertilely
به طور بارور، بارور
ادامه...
بِه طُورِ باروَر، باروَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fertile
بارور
ادامه...
باروَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fertile
بارور
ادامه...
باروَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
servile
حقیر، خدمتگزار
ادامه...
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vertige
سرگیجه
ادامه...
سَرگیجِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
servile
حقیر، خدمتگزار، فرمانبردار
ادامه...
حَقیر، خِدمَتگُزار، فَرمانبَردار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gentile
ملایم، مهربان
ادامه...
مُلایِم، مِهرَبان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Furtive
پنهانی، فراری
ادامه...
پِنهانی، فَراری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Festive
شاد، جشن
ادامه...
شاد، جَشن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fertilize
کود دادن، کود دهی کردن
ادامه...
کود دادَن، کود دِهی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Futile
بی نتیجه، بیهوده
ادامه...
بی نَتیجِه، بیهودِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی