معنی Engagement - جستجوی لغت در جدول جو
Engagement
تعهّد، نامزدی، مشارکت
ادامه...
تَعَهُّد، نامزَدی، مُشارِکَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
Engagement
مشارکت، نامزدی
ادامه...
مُشارِکَت، نامزَدی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
engagement
مشارکت، تعهّد
ادامه...
مُشارِکَت، تَعَهُّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Enlargement
گسترش، بزرگ شدن
ادامه...
گُستَرِش، بُزُرگ شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Engorgement
افزایش حجم، گرفتگی
ادامه...
اَفزایِش حَجم، گِرِفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Encasement
پوشش، محفظه
ادامه...
پوشِش، مَحفَظَه
دیکشنری انگلیسی به فارسی