معنی Curly - جستجوی لغت در جدول جو
Curly
فرمی، فرفری
ادامه...
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Burly
قوی هیکل، تنومند
ادامه...
قَوی هِیکَل، تَنومَند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Surly
بدخلق، بدجوری
ادامه...
بَدخُلق، بَدجوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Curvy
دارای انحنا، منحنی
ادامه...
دارایِ اِنحِنا، مُنحَنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Curtly
به طور کوتاه، به طور خلاصه
ادامه...
بِه طُورِ کوتاه، بِه طُورِ خُلاصِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Curl
فر کردن، حلقه کردن
ادامه...
فِر کَردَن، حَلقِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی