معنی Conflict - جستجوی لغت در جدول جو
Conflict
تضاد داشتن، درگیری
ادامه...
تَضَاد داشتَن، دَرگیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Conflicted
درگیر، درگیر شده
ادامه...
دَرگیر، دَرگیر شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
conflict
اختلاف، درگیری
ادامه...
اِختِلاف، دَرگیری
دیکشنری هلندی به فارسی
Konflikt
اختلاف، درگیری
ادامه...
اِختِلاف، دَرگیری
دیکشنری آلمانی به فارسی
conflicto
اختلاف، درگیری
ادامه...
اِختِلاف، دَرگیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
konflikt
اختلاف
ادامه...
اِختِلاف
دیکشنری لهستانی به فارسی
conflit
اختلاف، درگیری
ادامه...
اِختِلاف، دَرگیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Inflict
تحمیل کردن، ایجاد کردن
ادامه...
تَحمیل کَردَن، ایجاد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Convict
محکوم کردن، محکوم
ادامه...
مَحکوم کَردَن، مَحکوم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Confliction
اختلاف، تضاد
ادامه...
اِختِلاف، تَضَاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Conflictingly
به طور متناقض، متناقض
ادامه...
بِه طُورِ مُتِناقِض، مُتِناقِض
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Conflicting
متناقض، متضادّ
ادامه...
مُتِناقِض، مُتَضَادّ
دیکشنری انگلیسی به فارسی