- Angular
زاویه دار، زاویه ای
معنی Angular - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غرّش کردن، موج، موج دار کردن
باطل کردن، باطل، بی اثر کردن، لغو کردن
باطل کردن، حلقوی، بی اثر کردن، لغو کردن
مقدمه مفهومی درباره واژه
واژه ’’regular’’ به معنای چیزی است که به طور مرتب، طبق یک الگو یا قانون خاص، تکرار می شود یا سازماندهی شده است. این مفهوم در بسیاری از زمینه ها از جمله ریاضیات، علوم کامپیوتر و زبان شناسی کاربرد دارد.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در برنامه نویسی، ’’regular’’ معمولاً به عنوان بخشی از عبارت های منظم (Regular Expressions) برای جستجو و تطبیق الگوهای متنی استفاده می شود. این ویژگی به ویژه در پردازش داده ها و تحلیل متن کاربرد دارد.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
در پردازش داده ها، استفاده از ’’regular’’ به طور معمول به عنوان بخشی از الگوریتم های جستجو برای یافتن داده ها با ویژگی های خاص استفاده می شود. به عنوان مثال، یک عبارت منظم برای یافتن تاریخ ها یا شماره های تلفن در یک متن استفاده می شود.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری سیستم ها، ’’regular’’ به عنوان یک ویژگی برای استانداردسازی و منظم سازی داده ها و فرایندها استفاده می شود. این ویژگی در طراحی پایگاه داده ها و سیستم های اطلاعاتی برای اطمینان از یکپارچگی داده ها مهم است.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
استفاده از واژه ’’regular’’ به ویژه با توسعه برنامه نویسی و علوم کامپیوتر در دهه های اخیر گسترش یافت. به طور خاص، با ظهور عبارت های منظم (Regular Expressions)، این مفهوم در پردازش و تجزیه و تحلیل متن مورد استفاده قرار گرفت.
تفکیک آن از واژگان مشابه
واژه ’’regular’’ با ’’uniform’’ (یکسان) مقایسه می شود. در حالی که هر دو به مفهوم نظم و تکرار اشاره دارند، ’’regular’’ بیشتر به معنای یک نظم تکراری یا یک الگو است، در حالی که ’’uniform’’ به یکسان بودن و یکنواختی اشاره دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در زبان های برنامه نویسی، ’’regular’’ معمولاً به عنوان بخشی از عبارت های منظم برای جستجو و تطبیق الگوها استفاده می شود. در Python، برای مثال، کتابخانه ’’re’’ برای این منظور کاربرد دارد.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
یکی از سوءبرداشت های رایج این است که ’’regular’’ فقط به تکرارهای ساده اشاره دارد. در واقع، این واژه می تواند به الگوهای پیچیده تر و منظم سازی های پیشرفته تر نیز اشاره کند.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
درک دقیق مفهوم ’’regular’’ و کاربرد آن در زمینه های مختلف مانند پردازش متن و تجزیه و تحلیل داده ها برای نوشتن کدهای بهینه و طراحی سیستم های موثر ضروری است.
پردازش متن، عبارت های منظم، استانداردسازی داده ها
واژه ’’regular’’ به معنای چیزی است که به طور مرتب، طبق یک الگو یا قانون خاص، تکرار می شود یا سازماندهی شده است. این مفهوم در بسیاری از زمینه ها از جمله ریاضیات، علوم کامپیوتر و زبان شناسی کاربرد دارد.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در برنامه نویسی، ’’regular’’ معمولاً به عنوان بخشی از عبارت های منظم (Regular Expressions) برای جستجو و تطبیق الگوهای متنی استفاده می شود. این ویژگی به ویژه در پردازش داده ها و تحلیل متن کاربرد دارد.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
در پردازش داده ها، استفاده از ’’regular’’ به طور معمول به عنوان بخشی از الگوریتم های جستجو برای یافتن داده ها با ویژگی های خاص استفاده می شود. به عنوان مثال، یک عبارت منظم برای یافتن تاریخ ها یا شماره های تلفن در یک متن استفاده می شود.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری سیستم ها، ’’regular’’ به عنوان یک ویژگی برای استانداردسازی و منظم سازی داده ها و فرایندها استفاده می شود. این ویژگی در طراحی پایگاه داده ها و سیستم های اطلاعاتی برای اطمینان از یکپارچگی داده ها مهم است.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
استفاده از واژه ’’regular’’ به ویژه با توسعه برنامه نویسی و علوم کامپیوتر در دهه های اخیر گسترش یافت. به طور خاص، با ظهور عبارت های منظم (Regular Expressions)، این مفهوم در پردازش و تجزیه و تحلیل متن مورد استفاده قرار گرفت.
تفکیک آن از واژگان مشابه
واژه ’’regular’’ با ’’uniform’’ (یکسان) مقایسه می شود. در حالی که هر دو به مفهوم نظم و تکرار اشاره دارند، ’’regular’’ بیشتر به معنای یک نظم تکراری یا یک الگو است، در حالی که ’’uniform’’ به یکسان بودن و یکنواختی اشاره دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در زبان های برنامه نویسی، ’’regular’’ معمولاً به عنوان بخشی از عبارت های منظم برای جستجو و تطبیق الگوها استفاده می شود. در Python، برای مثال، کتابخانه ’’re’’ برای این منظور کاربرد دارد.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
یکی از سوءبرداشت های رایج این است که ’’regular’’ فقط به تکرارهای ساده اشاره دارد. در واقع، این واژه می تواند به الگوهای پیچیده تر و منظم سازی های پیشرفته تر نیز اشاره کند.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
درک دقیق مفهوم ’’regular’’ و کاربرد آن در زمینه های مختلف مانند پردازش متن و تجزیه و تحلیل داده ها برای نوشتن کدهای بهینه و طراحی سیستم های موثر ضروری است.
پردازش متن، عبارت های منظم، استانداردسازی داده ها
مقدمه مفهومی درباره واژه
در علوم کامپیوتر و ریاضیات محاسباتی، «تکین» به ماتریس ها یا سیستم هایی اشاره دارد که معکوس پذیر نیستند یا دترمینان صفر دارند. در پردازش داده ها نیز نقاط تکین به مقادیری گفته می شود که رفتار سیستم در آنها غیرعادی یا تعریف نشده می شود. این مفهوم در حل سیستم های معادلات، پردازش سیگنال و یادگیری ماشین اهمیت ویژه ای دارد.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در جبر خطی محاسباتی برای شناسایی ماتریس های غیرقابل وارون، در پردازش سیگنال برای تشخیص نقاط بحرانی، در یادگیری ماشین برای مدیریت overfitting، در گرافیک کامپیوتری برای تشخیص نقاط ویژه تصاویر و در تحلیل داده ها برای یافتن نقاط پرت استفاده می شود. همچنین در فیزیک محاسباتی برای شبیه سازی نقاط تکین کاربرد دارد.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
تشخیص تکین بودن ماتریس در حل سیستم معادلات خطی، یافتن نقاط تکین در تبدیل فوریه سیگنال ها، شناسایی overfitting در مدل های یادگیری عمیق، تشخیص گوشه ها (نقاط تکین) در تصاویر برای بینایی ماشین و یافتن نقاط پرت در مجموعه داده های بزرگ از نمونه های کاربردی این مفهوم هستند.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در سیستم های حل معادلات، تشخیص تکین بودن ماتریس از خطاهای محاسباتی جلوگیری می کند. در پردازش تصویر، نقاط تکین برای شناسایی ویژگی های تصویر استفاده می شوند. در یادگیری ماشین، نقاط تکین داده ها باید مدیریت شوند. در شبیه سازی های علمی، رفتار سیستم در نقاط تکین نیاز به روش های ویژه دارد.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم ریاضی نقاط تکین به قرن 18 برمی گردد. در دهه 1940 با ظهور کامپیوترهای دیجیتال، روش های عددی برای تشخیص تکین بودن توسعه یافت. دهه 1980 شاهد پیشرفت هایی در پردازش نقاط تکین سیگنال بود. امروزه در یادگیری عمیق، مدیریت نقاط تکین در توابع فعال ساز اهمیت ویژه ای دارد.
تفکیک آن از واژگان مشابه
«تکین» با «منفرد» که به یکتایی اشاره دارد متفاوت است. با «خاص» نیز که به ویژگی های متمایز اشاره می کند فرق می کند. با «استثنایی» که به موارد نادر اشاره دارد متفاوت است. با «نادر» نیز که به فراوانی کم اشاره می کند تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Python با کتابخانه numpy.linalg.det، در MATLAB با تابع cond، در R با تابع solve، در Julia با تابع isposdef، در C++ با کتابخانه Eigen. در پردازش تصویر با الگوریتم های تشخیص گوشه مانند Harris Corner Detector.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
سوءبرداشت رایج این است که تکین بودن همیشه نامطلوب است. چالش اصلی در تشخیص دقیق نقاط تکین در داده های پیچیده است. مشکل دیگر در مدیریت عددی سیستم های نزدیک به تکین بودن است. اشتباه در تفسیر نقاط پرت به عنوان نقاط تکین نیز رایج است.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
مفهوم تکین در تحلیل سیستم های ریاضی و داده ها اهمیت اساسی دارد. در مستندات فنی باید روش تشخیص و برخورد با نقاط تکین مشخص شود. در آموزش ریاضیات محاسباتی، درک مفهوم تکین و روش های مدیریت آن ضروری است.
در علوم کامپیوتر و ریاضیات محاسباتی، «تکین» به ماتریس ها یا سیستم هایی اشاره دارد که معکوس پذیر نیستند یا دترمینان صفر دارند. در پردازش داده ها نیز نقاط تکین به مقادیری گفته می شود که رفتار سیستم در آنها غیرعادی یا تعریف نشده می شود. این مفهوم در حل سیستم های معادلات، پردازش سیگنال و یادگیری ماشین اهمیت ویژه ای دارد.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در جبر خطی محاسباتی برای شناسایی ماتریس های غیرقابل وارون، در پردازش سیگنال برای تشخیص نقاط بحرانی، در یادگیری ماشین برای مدیریت overfitting، در گرافیک کامپیوتری برای تشخیص نقاط ویژه تصاویر و در تحلیل داده ها برای یافتن نقاط پرت استفاده می شود. همچنین در فیزیک محاسباتی برای شبیه سازی نقاط تکین کاربرد دارد.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
تشخیص تکین بودن ماتریس در حل سیستم معادلات خطی، یافتن نقاط تکین در تبدیل فوریه سیگنال ها، شناسایی overfitting در مدل های یادگیری عمیق، تشخیص گوشه ها (نقاط تکین) در تصاویر برای بینایی ماشین و یافتن نقاط پرت در مجموعه داده های بزرگ از نمونه های کاربردی این مفهوم هستند.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در سیستم های حل معادلات، تشخیص تکین بودن ماتریس از خطاهای محاسباتی جلوگیری می کند. در پردازش تصویر، نقاط تکین برای شناسایی ویژگی های تصویر استفاده می شوند. در یادگیری ماشین، نقاط تکین داده ها باید مدیریت شوند. در شبیه سازی های علمی، رفتار سیستم در نقاط تکین نیاز به روش های ویژه دارد.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم ریاضی نقاط تکین به قرن 18 برمی گردد. در دهه 1940 با ظهور کامپیوترهای دیجیتال، روش های عددی برای تشخیص تکین بودن توسعه یافت. دهه 1980 شاهد پیشرفت هایی در پردازش نقاط تکین سیگنال بود. امروزه در یادگیری عمیق، مدیریت نقاط تکین در توابع فعال ساز اهمیت ویژه ای دارد.
تفکیک آن از واژگان مشابه
«تکین» با «منفرد» که به یکتایی اشاره دارد متفاوت است. با «خاص» نیز که به ویژگی های متمایز اشاره می کند فرق می کند. با «استثنایی» که به موارد نادر اشاره دارد متفاوت است. با «نادر» نیز که به فراوانی کم اشاره می کند تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Python با کتابخانه numpy.linalg.det، در MATLAB با تابع cond، در R با تابع solve، در Julia با تابع isposdef، در C++ با کتابخانه Eigen. در پردازش تصویر با الگوریتم های تشخیص گوشه مانند Harris Corner Detector.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
سوءبرداشت رایج این است که تکین بودن همیشه نامطلوب است. چالش اصلی در تشخیص دقیق نقاط تکین در داده های پیچیده است. مشکل دیگر در مدیریت عددی سیستم های نزدیک به تکین بودن است. اشتباه در تفسیر نقاط پرت به عنوان نقاط تکین نیز رایج است.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
مفهوم تکین در تحلیل سیستم های ریاضی و داده ها اهمیت اساسی دارد. در مستندات فنی باید روش تشخیص و برخورد با نقاط تکین مشخص شود. در آموزش ریاضیات محاسباتی، درک مفهوم تکین و روش های مدیریت آن ضروری است.
بی همتا، مفرد
بی همتا، مفرد
تنظیم کردن، منظّم
به طور زاویه ای، به صورت زاویه ای
تنظیم کردن، منظّم
بی همتا، مفرد
بی همتا، مفرد
موج دار کردن، موج
زاویه دار، زاویه ای
زاویه دار، زاویه ای
زاویگی، زاویه دار بودن