جدول جو
جدول جو

معنی قلعه رفتن - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه رفتن(مَ دَ)
اصطلاحی است در شطرنج. و آن عبارت است از حرکت توأم شاه و رخ و این دو عمل یک حرکت محسوب میشوند. عمل قلعه رفتن درست مثل این است که رخ به خانه مجاور شاه مربوطه رفته و شایداز روی آن پریده باشد. برای قلعه رفتن نخست باید شاه و سپس رخ را بازی نمود. در صورتی که اول رخ بازی شود تنها حرکت رخ محسوب خواهد شد و عمل قلعه رفتن قدغن میگردد. قلعه رفتن از طرف رخی که حرکت کرده است قدغن میباشد و در صورتی که شاه حرکت کرده باشد از هر دو طرف ممنوع خواهد بود و نیز اگر مهرۀ شاه یا رخ که حرکت کرده است مجدداً بوضع اول خود عودت کند عمل قلعه رفتن میسر نیست. (بازی شطرنج خسرو روزبه ص 33)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ رَ سَیْ یِ)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد، واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری دورود و 7هزارگزی جنوب راه آهن اهواز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل و کوهستانی سردسیری است. سکنۀ آن 130 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ نَ دَ)
لک رفتن. نوعی از حرکت کردن اسب وشتر میان یرتمه و قدم. قسمی از رفتار اسب و اشتر
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلم رفتن
تصویر قلم رفتن
کلک رفتن، درسرنوشت آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
لک رفتن: مقابل یک تیر با علامت سفید رنگ اسب اولکه رفت نزدیک بود سوار بزمین افتد
فرهنگ لغت هوشیار