جدول جو
جدول جو

معنی دلچسب - جستجوی لغت در جدول جو

دلچسب(زِ دَ / دِ)
چیزی که دل آنرا بخواهد. مرغوب و مطلوب. (از آنندراج). محبوب و مقبول و دلپذیر. (ناظم الاطباء) :
خواب را بر کوهکن تصویر شیرین تلخ کرد
کار چون دلچسب شد خود کارفرما می شود.
تأثیر (از آنندراج).
داغ از دانۀ خالت چه بلا دلچسب است
آه از جلوۀ قدت چه قدر موزون است.
ظهوری (از آنندراج).
شقر، کار دلچسب و مقصود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دلچسب
محبوب و مقبول و دلپذیر
تصویری از دلچسب
تصویر دلچسب
فرهنگ لغت هوشیار
دلچسب
دلاویز، دلپذیر، دلپسند، دلجو، دلخواه، دلکش، دلنشین، دلنواز، مطبوع، مطلوب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل چسب
تصویر دل چسب
دلپذیر، دل پسند، دل نشین، چیزی که انسان آن را بخواهد و بپسندد
فرهنگ فارسی عمید
(دَ نَ)
ناپسند. (ناظم الاطباء). ناخوشایند. نادلپذیر. نادلپسند
لغت نامه دهخدا
ناپسند نادلپذیر مقابل دلچسب. نا دلفروز. نادلپسند نا دلپذیر ازان سخت پیغام نا دلفروز نبد هوش او مانده تا چند روز. (یوسف و زلیخای منسوب بفردوسی) مقابل دلفروز
فرهنگ لغت هوشیار
ناخوشگوار، نادلپذیر، نامطبوع
متضاد: دلچسب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بچسببگیر
فرهنگ گویش مازندرانی
سرگرم کننده، جالب، هیجان انگیز
دیکشنری اردو به فارسی